پرناب موكرجي كه 3 روز قبل به عنوان سيزدهمين رئيسجمهور هند سوگند ياد كرد در سال 1985 وزارت دارايي هند را برعهده داشت و پس از آن و در دوره مان موهان سينگ معمار سياست خارجه هند شد. رويكرد موكرجي گرايش به روابط بيشتر با غرب بويژه امريكا بوده است. اين يادداشت با توجه به اينكه موكرجي سكان حاكميت هند را در دست گرفته است نگاهي تحليلي به آينده سياست خارجي اين كشور دارد.
هند و ايالات متحده گرچه هماكنون متحدان راهبردي يكديگر محسوب ميشوند اما تا پايان جنگ سرد نه تنها از بهبود روابط برخوردار نبودند بلكه به گونهاي در جبهه مقابل يكديگر قرار داشتند. هند پس از استقلال در سال 1947 در شرايطي كه نظام بينالملل به سمت دوقطبي شدن پيش ميرفت، بنا بر تجربه به جاي مانده از دوران استعمار انگلستان، به كشورهاي غربي و بويژه ايالات متحده به عنوان امپرياليسم جديدي مينگريست كه بايد از آن دوري ميكرد لذا تا آنجا كه ممكن بود سياست نزديكي به بلوك شرق و بويژه اتحاد جماهير شوروي و دوري از غرب بويژه ايالات متحده را اتخاذ كرد.
در طول سالهاي جنگ سرد هند در مخالفت با سياستهاي غرب به رهبري ايالات متحده در بنيانگذاري جنبش عدم تعهد فعاليت و تلاش كرد تا بر اساس آن استقلال سياسي خويش و مخالفت با سياستهاي توسعه طلبانه ايالات متحده را مورد تأكيد قرار دهد. در اين شرايط ايالات متحده كه خواستار نفوذ و گسترش قدرت خويش در آسياي جنوبي بود با موانع چين به عنوان كشور كمونيستي در منطقه و همكاري گسترده هند با اتحاد جماهير شوروي مواجه بود. ايالات متحده در ارتباط با چين سياست مشابهي كه در رابطه با اتحاد جماهير شوروي اتخاذ كرده بود را دنبال كرد. اين سياست همانا رويارويي آشكار بود اما در ارتباط با هند به اتخاذ سياست غيرمستقيم كه همانا تضعيف هند از طريق تحت فشار قرار دادن اين كشور در روابط منطقهاي و بينالمللي بود گام برداشت.
در بعد بينالمللي ايالات متحده در خصوص فعاليتهاي هستهاي هند، سياست تحريم اين كشور را در بلوك غرب گسترش داد و در سطح منطقهاي نيز تقويت پاكستان را به عنوان دشمن هند در پيش گرفت. در اين راستا ايالات متحده به طور مكرر نسبت به سياستهاي هند در ارتباط با پاكستان اعتراض و از پاكستان بويژه در خصوص مسئله كشمير حمايت كرد.
اين اوضاع باعث شد تا دو كشور هند و ايالات متحده تنها به حفظ صلح در روابط خويش تا پايان دوران جنگ سرد قناعت كنند و برنامهاي براي گسترش روابط نداشته باشند. پايان جنگ سرد و به دنبال آن سقوط اتحاد جماهير شوروي باعث شد كشورهايي با دستهبندي و رويكرد جديدي در نظام بينالملل به وجود آيند.
تغيير در روابط خارجي، به دنبال ائتلافهاي جديد باعث شد اكثر كشورها تعريف جديدي را در سياست خارجي خويش داشته باشند. براساس اين تعريف جديد روابط در چارچوب شرق و يا غرب معنايي نداشت و كشورها بايد به دنبال گسترش روابط در سطوح مختلف باشند. تغييرات در سطح بينالمللي همزمان با اصلاحات اقتصادي در هند و سياست درهاي باز اقتصادي اين كشور بود. در اين شرايط هند با توجه به نياز به سرمايه خارجي گسترش روابط با كشورهاي توسعه يافته بويژه غربي را اتخاذ كرد. از سوي ديگر هند نيز تعريف جديدي را در خصوص مسائل سياسي و ائتلاف و دسته بنديهاي بينالمللي خويش اتخاذ كرد. بر اساس نگرش جديد در سياست خارجي دهلي نو، ايالات متحده بيش از هر كشور ديگري ميتوانست به هند در سطح منطقهاي براي رويارويي با رقيب خويش يعني چين و دشمن ديرينه خود پاكستان كمك كننده و مثبت باشد.
اين فرصتي بود تا ايالات متحده نيز از روابط با هند براي گسترش حضورش در منطقه آسياي جنوبي براي رقابت با بزرگترين كشور به جاي مانده از دوران كمونيستي، یعنی «چين» بهره گيرد. در اين اوضاع هند و ايالات متحده فارغ از وجود اتحاد جماهير شوروي نگاه جديدي را در روابط با يكديگر برگزيدند.
رويكرد جديد ميان دو كشور سبب شد نه تنها اختلافات ميان دو كشور به حداقل رسد بلكه قراردادهاي متعددي در حوزههاي همكاري در ابعاد اقتصادي، نظامي و سياسي نيز به امضا رسید. اين همكاريها در آغاز براي هند بسيار سودآور بود چرا كه ايالات متحده حتي حاضر به پايان دادن به تحريم هستهاي هند شد.
دراين حال افزايش همكاريها با گذشت زمان به وابستگي بيشتر هند به ايالات متحده منجر شد. اين وابستگي بدان جهت بود كه هند را با توجه به محدوديتها و توان پائيني كه داشت از موضع پائينتري با ايالات متحده برخورد ميكرد. از سوي ديگر در طول اين زمان روابط ايالات متحده با چين نيز از سطح دشمني سياسي و اختلاف اقتصادي به رقابت و همكاري تغيير پيدا كرده بود. بنابراين كاهش روابط هند با ايالات متحده براي اين كشور به معناي مواجه شدن با رقباي منطقهاي و از دست دادن متحدان بينالمللي و حمايت ايالات متحده بود. علاوه بر آن هند وحشت حمايت ايالات متحده از رقباي خويش را نيز دارد لذا هند در طول دهه اخير در وابستگي به ايالات متحده بسر ميبرد.
اين در شرايطي است كه ايالات متحده نيز كه در آغاز براي جلب حمايت هند تلاش ميكرد هماكنون به اين كشور به عنوان يك متحد ثابت مينگرد و واهمهاي از دوري آن ندارد لذا بعضاً در برخي موارد ترجيح ميدهد رابطه با ساير كشورهاي ديگر همچون پاكستان و چين را در اولويت قرار دهد و حاضر به پاسخگويي به تمامي مطالبات هند نشود چرا كه هند براي ايالات متحده عنوان متحد منطقهاي قابل اعتماد و پيرو را پيدا كرده است.
نقش رئيس جمهوري جديد هند در اصلاحات سياسي هند
سياست خارجي هند از سال 85 كه «پرناب موكرجي» (وزير دارايي وقت هند) از سوي «مان موهان سينگ» نخستوزير به عنوان وزير امور خارجه و مسئول ديپلماسي اين كشور انتخاب شد، دستخوش دگرگوني اساسي گرديد.
موكرجي كه از چهرههاي سرشناس و تأثيرگذار حزب كنگره به رياست سونيا گاندي محسوب ميشود در نخستين روزهاي زمامداري خود در گزارشي مفصل كه بعدها از سوي برخي محافل سياسي هند به عنوان منشور سياست خارجي اين كشور خوانده شد رئوس اصلاحات در سياست خارجي هند را با محوريت گسترش روابط با امريكا اعلام كرد. شايد انتخاب فردي همچون موكرجي كه از نهادي اقتصادي به حوزه سياست خارجي هند پا ميگذاشت اين پيام را براي جامعه ضد امريكايي هند داشت كه حزب كنگره با اين چرخش در ديپلماسي خويش، به دنبال فضاي نو براي توسعه اقتصادي كشور است.
سياستهاي دولتمردان جديد دهلي علاوه بر مغايرت با نگاه مردم با خط مشي تاريخي هند به عنوان يكي از بنيانگذاران جنبش عدم تعهد مغايرت داشت. اما آنها خرسند بودند كه اين سياستها باعث پايان تحريم 30 ساله هستهاي هند از سوي كشورهاي غربي و گشودن باب معاملات هستهاي هند با امريكا، انگليس و فرانسه شد.
دولتمردان دهلي از اين تغيير جهت در سياست خارجي دو هدف جدي ديگر را نيز دنبال كردهاند؛ نخست مقابله با دو همسايه خود يعني پاكستان و چين و دوم، مهار تروريسم داخلي و خارجي كه از ديرباز بشدت امنيت عمومي هند را تحت تأثير قرار داده است. حزب حاكم كنگره در اين ميان به منظور كاهش مخالفتهاي داخلي بويژه از سوي احزاب چپ كه از گسترش بدون قيد و شرط روابط امريكا نگران شدهاند، سياست توسعه روابط با كشورهاي منطقه از جمله جمهوري اسلامي ايران و كشورهاي عربي و نيز كشورهاي اروپايي را در دستور كار قرار داده است.